زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

دیروز مامانم به زور فرستادم پیش متخصص گوش و حلق و بینی و فوق تخصص جراحی زیبایی :-& فکر کنم دیده پسرش رو دستش باد کرده می خواد زود ردش کنه بره :))
قرار بودش خرج عمل 80 تومن باشه.ولی نمی دونم چرا دکتره گفتش 1 میلیون و 200 :دی...هم پلیپ دارم هم سینوزیت :-& بلا به دووووووور :))
مطب دکتره بالاتر از پارک ساعی بود.برگشتنی هر چی وایسادم اتوبوس نیومد....رفتم رو جدول های بغل جوب و شروع کردم راه رفتن...یاد تداعی افتادم..دختری با کفش های کتانی...یادتونه؟حیف می ترسیدم مامان اینا نگران بشن...تا نزدیک میدون فاطمی روی جدول راه رفتم...بعضی ها چنان آدم رو نگاه مخی کردن انگار دارم قتل می کنم :O
فکر نکنم مامانم یک و دویست پول بده :دی موندم رو دستش :دی دیگه ترشیده شدنم حتمیه :-"


پ.ن : خوبیش اینه آدم لاغر نیشه استخوان هاش دیگه کوچیک نمیشه...توی خرداد یا تیر بود که شلوار رو گرفتم و تقریبا اندازه ام بود و شاید یه ذره هم کوچیک! حالا وقتی کمربند نمی بندم شلواره گیر می کنه به استخوان های لگنم،وگرنه از پام میفته :دی
نظرات 8 + ارسال نظر
مرمر جمعه 12 آبان 1385 ساعت 10:37

آخی مادر! تحلیل رفتی:دی

نازلی جمعه 12 آبان 1385 ساعت 12:29

پلیپ چیه :-؟
خب حالا که ۸۰ تومن نمیشه برو یه دکتر دیگه (میدونی که منظورم چیه ؟؟؟ همون دکتری که قرار بود بری !)
من هم دلم جدول کنار خیابون خواست :(( اما اینجا نداره از اون جدولا
حالا ترشی چی هستی ؟ :)) لیته ؟

نازلی جمعه 12 آبان 1385 ساعت 12:31

بهت گفتم بیا بریم توی چرخ گوشت ! گوش ندادی دیگه
اگه الان اومده بودی دو تا آدم خوش هیکل از اونور در میامد :))

نازلی جمعه 12 آبان 1385 ساعت 12:31

قبلی رو خواستی تایید نکن :)) یه موقع ملت فکر بد نکنند :-اس

نرگس شنبه 13 آبان 1385 ساعت 01:23

من اگه جای مادر گرامی بودم واسه چنین پسر یک و دویست که سهله اون هشتاد هم نه..اصلا هیچ خرجی نمیکردم...تو عین حوری هم بشی هیچکس نمیاد سراغت...گفته باشم :دی
اینقدر هم :دی :دی نکن تو نوشته هات... فکر نکن با نشون دادن دندونات مامانتون راضی میشن پول ارتدونسی رو هم بدن :پی

Sweet Euphoria شنبه 13 آبان 1385 ساعت 08:52 http://sweet.com

منم چند وقت پیشا پیش یکی از این دکترا رفتم. همش توهم و خرافات پسر ! کیو دیدی تا حالا به خاطر پلیپ مرده باشه که من و تو دومیش باشیم ؟ ها ؟
اوه مای گاد !!!!!! تو هم سلینجر ؟ هی پسر من دیوونشم ! بیا دعا کنیم زودتر بیوفته بمیره تا بقیه کتاباشم منتشر بشه. باشه ؟

نازلی شنبه 13 آبان 1385 ساعت 21:16

خوب شد گفتم تایید نکنا
قد نخود آبرو داشتم که اون هم ریختی :-س

دیبا یکشنبه 14 آبان 1385 ساعت 14:16

به هر حال دغدغه بدیه

نمیذارن که آدم همینجوری راحت بشینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد