زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

نمی دونم...به طرز عجیبی آرومم...هیچ چیز عوض نشده...نه شرایط تغییر کرده و نه من عادت کردم...فقط بیخودی بیخودی آرومم :)

هوس کردم گل نار بکارم تو گلدونا...

هیچ وقت فکر نمی کردم واسه خاطر دل خودم تو رو ناراحت کنم...ببخشید...

پ.ن:همین نزدیکی ها........

نزدیک یک ساعته دارم فکر می کنم که این بود؟
حالا یهو اومد که عجیب نه و بعید...ولی من می دونم...اینجا رو من درست میگم و اون اشتباه میکنه...درستش عجیب بوده...مطمئنم!!!

دلم می خواد فقط بخوابم...

راست میگی...من هیچی بلد نیستم...هیچی...